کالوکیشن‌های Take همراه با گرامر

collocations-take-with-grammar

 

ردیف کالوکیشن Take معنی مثال معنی
1 Take a break استراحت کردن  After working for hours, I decided to take a break.  بعد از ساعت‌ها کار، تصمیم گرفتم استراحت کنم.
2  Take a chance ریسک کردن  You should take a chance and apply for the job.  باید ریسک کنی و برای شغل درخواست بدهی.
3  Take a look نگاه کردن  Please take a look at this report.  لطفا نگاهی به این گزارش بیندازید.
4  Take a nap چرت زدن  He likes to take a nap after lunch.  او دوست دارد بعد از ناهار چرت بزند.
5  Take a seat نشستن Please take a seat and wait for your turn.  لطفا بنشینید و منتظر نوبت خود باشید.
6  Take a shower دوش گرفتن  I always take a shower in the morning.  من همیشه صبح‌ها دوش می‌گیرم.
7  Take action اقدام کردن  We need to take action to solve this problem.  ما باید برای حل این مشکل اقدام کنیم.
8  Take advantage of بهره‌برداری کردن از  She took advantage of the situation to get a better deal. او از موقعیت بهره‌برداری کرد تا معامله بهتری بگیرد.
9 Take care مراقبت کردن  Take care of yourself while I’m gone.  وقتی من نیستم از خودت مراقبت کن.
10  Take care of  مراقبت کردن از  I’ll take care of the kids tonight.  من امشب از بچه‌ها مراقبت می‌کنم.
11  Take cover پناه گرفتن  We had to take cover during the storm.  ما باید در طوفان پناه می‌گرفتیم.
12  Take effect تأثیر گذاشتن The new policy will take effect next month.  سیاست جدید از ماه آینده تاثیر خواهد گذاشت.
13  Take exception to  مخالفت کردن با  She took exception to his comments.  او با نظرات او مخالفت کرد.
14  Take it easy آرام بودن Just take it easy and don’t worry about it. فقط آرام باش و نگران نباش.
15  Take notes یادداشت برداشتن  Make sure to take notes during the lecture.  مطمئن شو که در طول سخنرانی یادداشت برداری.
16  Take off برخاستن (هواپیما) The plane will take off in 20 minutes.  هواپیما 20 دقیقه دیگر برخاست خواهد کرد.
17 Take on  پذیرفتن She decided to take on more responsibilities at work.  او تصمیم گرفت مسئولیت‌های بیشتری در کار بپذیرد.
18 Take over تصاحب کردن  The new manager will take over next week.  مدیر جدید هفته آینده تصاحب خواهد کرد.
19  Take part in شرکت کردن در He wants to take part in the competition.  او می‌خواهد در مسابقه شرکت کند.
20 Take place اتفاق افتادن  The meeting will take place at 3 PM.  جلسه ساعت 3 بعدازظهر برگزار خواهد شد.

 

21  Take pride in افتخار کردن به  She takes pride in her work. او به کارش افتخار می‌کند.
22  Take responsibility for مسئولیت پذیرفتن برای He will take responsibility for the project.  او مسئولیت پروژه را بر عهده خواهد گرفت.
23  Take risks ریسک کردن  Entrepreneurs often take risks.  کارآفرینان اغلب ریسک می‌کنند.
24  Take root جا افتادن  The idea began to take root in his mind.  این ایده در ذهن او جا افتاد.
25  Take sides طرفداری کردن  It’s hard not to take sides in their argument.  سخت است که در دعوای آن‌ها طرفداری نکنی.
26  Take someone’s advice به نصیحت کسی عمل کردن  You should take your doctor’s advice.  باید به نصیحت دکترت عمل کنی.
27 Take someone’s place جای کسی را گرفتن  She took her brother’s place at the meeting.  او جای برادرش را در جلسه گرفت.
28 Take steps اقدام کردن  We need to take steps to improve the situation.  ما باید اقدام کنیم تا وضعیت را بهبود ببخشیم.
29 Take the lead  رهبری کردن He decided to take the lead in the project.  او تصمیم گرفت در پروژه رهبری کند.
30 Take the opportunity از فرصت استفاده کردن  She took the opportunity to travel abroad.  او از فرصت استفاده کرد تا به خارج از کشور سفر کند.
31  Take the plunge تصمیم جسورانه گرفتن  They decided to take the plunge and get married.  آنها تصمیم گرفتند تصمیم جسورانه بگیرند و ازدواج کنند.
32  Take the time وقت گذاشتن  Take the time to read the instructions carefully.  وقت بگذار و دستورالعمل‌ها را با دقت بخوان.
33  Take turns  نوبتی انجام دادن They take turns cooking dinner.  آنها نوبتی شام می‌پزند.
34 Take up شروع به انجام دادن She decided to take up painting.  او تصمیم گرفت نقاشی را شروع کند.
35  Take up space جا گرفتن The old furniture takes up too much space. مبلمان قدیمی جای زیادی می‌گیرد.
36  Take your mind off حواس پرت کردن  A good movie can take your mind off worries.  یک فیلم خوب می‌تواند حواست را از نگرانی‌ها پرت کند.
37  Take your time عجله نکردن  Take your time and think it over.  عجله نکن و خوب فکر کن.
38 Take a beating شکست خوردن The team took a beating in the final game.  تیم در بازی نهایی شکست خورد.
39 Take a bow تعظیم کردن The performers took a bow after the show.   اجراکنندگان بعد از نمایش تعظیم کردند.
40  Take a deep breath  نفس عمیق کشیدن   Take a deep breath and relax.  نفس عمیق بکش و آرام باش. 

 

41  Take a hike  پیاده‌روی کردن  Let’s take a hike this weekend.  بیا این آخر هفته پیاده‌روی کنیم.
42 Take a knee زانو زدن  The player took a knee during the anthem. بازیکن در طول سرود ملی زانو زد.
43  Take a look at نگاهی انداختن به  Can you take a look at my essay?  می‌توانی نگاهی به مقاله من بیندازی؟
44  Take a picture عکس گرفتن  She took a picture of the sunset.  او از غروب عکس گرفت.
45  Take a stand موضع‌گیری کردن  It’s time to take a stand on this issue.  وقت آن است که در این موضوع موضع‌گیری کنیم.
46  Take a test امتحان دادن  He has to take a test tomorrow.  او فردا باید امتحان بدهد.
47  Take an interest in علاقه‌مند شدن به  She began to take an interest in gardening.  او شروع به علاقه‌مند شدن به باغبانی کرد.
48 Take into account در نظر گرفتن  We must take into account all the factors.  باید همه عوامل را در نظر بگیریم.
49  Take notice توجه کردن The manager took notice of her hard work.  مدیر به کار سخت او توجه کرد.
50 Take off work مرخصی گرفتن  I need to take off work tomorrow.  من فردا نیاز به مرخصی دارم.
51 Take out بیرون بردن  He took his girlfriend out for dinner.  او دوست دخترش را برای شام بیرون برد.
52  Take over control کنترل را در دست گرفتن  The new leader will take over control next month.  رهبر جدید ماه آینده کنترل را در دست خواهد گرفت.
53  Take part in شرکت کردن در  Many students take part in extracurricular activities.  بسیاری از دانشجویان در فعالیت‌های فوق برنامه شرکت می‌کنند.
54  Take place برگزار شدن The ceremony will take place at the church.  مراسم در کلیسا برگزار خواهد شد.
55  Take responsibility for مسئولیت چیزی را بر عهده گرفتن  She took responsibility for the mistake.  او مسئولیت اشتباه را بر عهده گرفت.
56  Take shape شکل گرفتن The project is finally starting to take shape.  پروژه بالاخره در حال شکل گرفتن است.
57  Take the blame مقصر شناخته شدن  He took the blame for the accident.  او برای حادثه مقصر شناخته شد.
58  Take the bus سوار اتوبوس شدن  I usually take the bus to work.  من معمولا با اتوبوس به سر کار می‌روم.
59  Take the lead پیشگام شدن She took the lead in organizing the event. او پیشگام در سازماندهی رویداد شد.
60 Take to علاقه‌مند شدن  She took to painting immediately.  او بلافاصله به نقاشی علاقه‌مند شد.

 

61 Take up a hobby یک سرگرمی شروع کردن  He decided to take up photography.  او تصمیم گرفت عکاسی را شروع کند.
62 Take up a position شغل یا سمتی را بر عهده گرفتن  She took up a position at the university.  او شغلی در دانشگاه بر عهده گرفت.
63  Take upon oneself  به عهده گرفتن  He took it upon himself to fix the problem.  او خودش مسئولیت حل مشکل را بر عهده گرفت.
64 Take the initiative ابتکار عمل را به دست گرفتن  She took the initiative to start the new project.  او ابتکار عمل برای شروع پروژه جدید را به دست گرفت.
65 Take pleasure in لذت بردن از  He takes pleasure in helping others.  او از کمک به دیگران لذت می‌برد.
66  Take someone to court کسی را به دادگاه کشاندن  They took the company to court over the dispute.  آنها شرکت را به خاطر اختلاف به دادگاه کشاندند.
67  Take stock of ارزیابی کردن  At the end of the year, we take stock of our achievements.  در پایان سال، ما دستاوردهایمان را ارزیابی می‌کنیم.
68  Take the floor شروع به صحبت کردن  She took the floor to present her ideas.  او شروع به صحبت کرد تا ایده‌هایش را ارائه دهد.
69 Take the heat فشار را تحمل کردن  The manager had to take the heat for the team’s failure.  مدیر باید فشار را برای شکست تیم تحمل می‌کرد.
70 Take the liberty اجازه گرفتن  I took the liberty of ordering for you.  من اجازه گرفتم و برای شما سفارش دادم.
71  Take the reins مسئولیت را بر عهده گرفتن  He will take the reins as the new CEO.  او به عنوان مدیرعامل جدید مسئولیت را بر عهده خواهد گرفت.
72  Take to heart به دل گرفتن  She took his criticism to heart.  او انتقادش را به دل گرفت.
73  Take a hit ضربه خوردن  The company’s profits took a hit this quarter.  سود شرکت در این سه‌ماهه ضربه خورد.
74  Take a test امتحان دادن  She has to take a test tomorrow.  او فردا باید امتحان دهد.
75 Take attendance حضور و غیاب گرفتن  The teacher takes attendance at the beginning of each class.  معلم در ابتدای هر کلاس حضور و غیاب می‌گیرد.
76  Take charge رهبری کردن  She decided to take charge of the project.  او تصمیم گرفت رهبری پروژه را بر عهده بگیرد.
77 Take a stroll قدم زدن  They decided to take a stroll in the park.  آنها تصمیم گرفتند در پارک قدم بزنند.
78 Take a liking to  خوش آمدن از  He took a liking to his new colleague.  او از همکار جدیدش خوشش آمد.
79 Take a turn for the worse بدتر شدن  His health took a turn for the worse.  حالش بدتر شد.
80  Take an exam امتحان دادن  He is nervous about taking the final exam.  او برای امتحان نهایی نگران است.

 

81  Take a vacation تعطیلات گرفتن  They decided to take a vacation in Hawaii.  آنها تصمیم گرفتند در هاوایی تعطیلات بگیرند.
82 Take into consideration در نظر گرفتن  We must take into consideration the environmental impact.  ما باید تاثیرات محیط زیستی را در نظر بگیریم.
83  Take place  برگزار شدن  The conference will take place next week.  کنفرانس هفته آینده برگزار خواهد شد.
84  Take it as a compliment به عنوان تعریف قبول کردن  When they say you’re ambitious, take it as a compliment.  وقتی می‌گویند شما جاه‌طلب هستید، به عنوان تعریف قبولش کنید.
85  Take a fall زمین خوردن  He took a fall while skiing and broke his leg.  او در حالی که اسکی می‌کرد زمین خورد و پایش شکست.
86  Take a vow سوگند خوردن  They took a vow to support each other always.  آنها سوگند خوردند که همیشه از یکدیگر حمایت کنند.
87  Take a toll تأثیر منفی گذاشتن  The stress of the job is taking a toll on his health.  استرس شغلش تاثیر منفی بر سلامتش گذاشته است.
88  Take a shot  امتحان کردن  Why don’t you take a shot at solving this problem?  چرا برای حل این مشکل تلاش نمی‌کنی؟
89  Take the wind out of one’s sails ناامید کردن  His harsh words took the wind out of my sails.  حرف‌های تندش مرا ناامید کرد.
90 Take a rain check موکول کردن به بعد  Can I take a rain check on that dinner? I’m busy tonight.  می‌توانم شام را به وقت دیگری موکول کنم؟ امشب سرم شلوغ است.
91  Take by surprise غافلگیر کردن  The sudden announcement took everyone by surprise. اعلام ناگهانی همه را غافلگیر کرد.
92  Take medicine دارو خوردن یا مصرف دارو You should take medicine twice a day to manage your symptoms.  باید دارو را روزی دو بار مصرف کنید تا علائم‌تان را مدیریت کنید.
93 Take drugs مواد مخدر مصرف کردن He was caught by the police for trying to take drugs into the country.  او توسط پلیس به دلیل تلاش برای وارد کردن مواد مخدر به کشور دستگیر شد.
94  Take ages مدت زمان زیادی طول کشیدن  It took ages for the technician to fix the computer.  مدت‌ها طول کشید تا تکنسین کامپیوتر را تعمیر کند.
95  Take a lesson   درس یا کلاس گرفتن I’m planning to take a lesson in French next month.  من قصد دارم ماه آینده یک درس فرانسه بگیرم.
96 Take a while مدتی طول کشیدن It might take a while to get used to the new software.  ممکن است مدتی طول بکشد تا به نرم‌افزار جدید عادت کنید.
97 Take a look نگاه کردن Please take a look at this report and let me know your thoughts.  لطفاً نگاهی به این گزارش بیندازید و نظراتتان را به من بگویید.
98  Take a call جواب دادن به تماس تلفنی She had to leave the meeting to take an important call.  او مجبور شد جلسه را ترک کند تا یک تماس مهم را پاسخ دهد.
99  Take a rest استراحت کردن You should take a rest if you’re feeling tired.  اگر احساس خستگی می‌کنید، باید استراحت کنید.
100 Take exercise ورزش کردن It’s important to take exercise regularly to stay healthy.  مهم است که برای حفظ سلامتی به طور منظم ورزش کنید.

 

کالوکیشن‌های فعل “take” در زبان انگلیسی معمولاً با قواعد گرامری خاصی همراه هستند که بسته به ساختار جمله و نوع کالوکیشن متفاوت است.

در اینجا چندین قانون و نکته گرامری برای کالوکیشن‌های “take” آورده شده است:

1. Take + Noun (Direct Object)

فعل “take” معمولاً یک مفعول مستقیم می‌گیرد. به عنوان مثال:

• Take a break (استراحت کردن)

 I need to take a break. (من نیاز به استراحت دارم)

• Take a look (نگاه کردن)

 Please take a look at this. (لطفاً به این نگاه کن)

2. Take + Adjective + Noun

فعل “take” می‌تواند با صفت و اسم همراه شود:

• Take a deep breath (نفس عمیق کشیدن)

 Take a deep breath and relax. (نفس عمیق بکش و آرام باش)

3. Take + Preposition + Noun/Pronoun

بعضی از کالوکیشن‌های “take” به همراه یک حرف اضافه و یک اسم یا ضمیر می‌آیند:

• Take advantage of (بهره‌برداری کردن از)

 She took advantage of the situation. (او از موقعیت بهره‌برداری کرد)

• Take care of (مراقبت کردن از)

 I will take care of the kids. (من از بچه‌ها مراقبت خواهم کرد)

4. Take + to + Verb (gerund)

فعل “take” می‌تواند با حرف اضافه “to” و فعل با پسوند “-ing” بیاید:

• Take to swimming (شنا کردن را شروع کردن)

 He took to swimming like a fish to water. (او شنا کردن را مانند ماهی در آب شروع کرد)

5. Take + Responsibility/Noun + for + Noun/Pronoun

این ساختار برای بیان مسئولیت پذیرفتن استفاده می‌شود:

• Take responsibility for (مسئولیت چیزی را بر عهده گرفتن)

 He took responsibility for the mistake. (او مسئولیت اشتباه را بر عهده گرفت)

6. Take + Noun + (that) + Clause

این ساختار برای اشاره به باور یا فرض استفاده می‌شود:

• Take the view that (این نظر را داشتن که)

 She takes the view that education is essential. (او این نظر را دارد که آموزش ضروری است)

7. Take + Time + to + Verb (infinitive)

این ساختار برای بیان نیاز به زمان بردن برای انجام کاری استفاده می‌شود:

• Take time to (زمان گذاشتن برای)

 Take time to relax. (زمانی برای استراحت بگذار)

8. Take + Noun + as + Noun

این ساختار برای بیان تشبیه استفاده می‌شود:

• Take something as (چیزی را به عنوان … گرفتن)

 Take his silence as consent. (سکوت او را به عنوان رضایت بگیر)

9. Take + Noun + on/upon + Oneself

این ساختار برای بیان بر عهده گرفتن کاری با مسئولیت شخصی استفاده می‌شود:

• Take something upon oneself (چیزی را بر عهده گرفتن)

 He took it upon himself to fix the problem. (او مسئولیت حل مشکل را بر عهده گرفت)

10. Take + It + Adjective + to + Verb (infinitive)

این ساختار برای بیان برداشت یا قضاوت استفاده می‌شود:

• Take it easy to (آسان گرفتن)

Take it easy to understand. (آسان برای درک کردن بگیر)

این نکات گرامری به شما کمک می‌کند تا کالوکیشن‌های “take” را به درستی در جملات استفاده کنید و مفهوم صحیحی را منتقل نمایید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *