کالوکیشن‌های Get همراه با گرامر

collocation-get-with-grammar

کالوکیشن‌ها با فعل “get”

فعل “get” یکی از افعال چندمنظوره و رایج در زبان انگلیسی است که در ترکیب با دیگر کلمات به معنای مختلفی می‌تواند اشاره داشته باشد. کالوکیشن‌ها (collocations) به ترکیب‌های طبیعی و رایج کلمات اطلاق می‌شود که در گفتار و نوشتار روان و صحیح استفاده می‌شوند.

در این مقاله، به بررسی کالوکیشن‌ها با فعل “get” و ارائه چند جمله با معنی برای درک بهتر آن‌ها خواهیم پرداخت.

ردیف کالوکیشن get معنی مثال معنی
1  Get a job شغل پیدا کردن She finally got a job after months of searching.  او پس از ماه‌ها جستجو بالاخره شغل پیدا کرد.
2  Get an opportunity فرصت پیدا کردن He got an opportunity to work abroad.  او فرصتی برای کار در خارج از کشور پیدا کرد.
3  Get a chance فرصت یافتن We need to get a chance to discuss the new plan.  ما نیاز به فرصتی برای بحث در مورد برنامه جدید داریم.
4  Get a result نتیجه گرفتن We will get the result of the test tomorrow.  نتیجه آزمایش را فردا خواهیم گرفت.
5  Get a message پیام دریافت کردن Did you get my message about the meeting?  آیا پیام من در مورد جلسه را دریافت کردی؟
6  Get a degree مدرک گرفتن She plans to get a degree in computer science.  او قصد دارد مدرک کارشناسی ارشد در علوم کامپیوتر بگیرد.
7 Get a raise افزایش حقوق گرفتن He was thrilled to get a raise at work.  او از اینکه افزایش حقوق در کار دریافت کرد، بسیار خوشحال بود.
8  Get an answer پاسخ دریافت کردن I’m waiting to get an answer to my application.  منتظر دریافت پاسخ به درخواست من هستم.
9  Get home به خانه رسیدن I usually get home around 6 PM.  من معمولاً حدود ساعت 6 عصر به خانه می‌رسم.
10  Get sick بیمار شدن He got sick after eating the spoiled food.  او پس از خوردن غذا فاسد بیمار شد.
11  Get tired خسته شدن She gets tired after a long day at work.  او پس از یک روز طولانی در محل کار خسته می‌شود.
12  Get ready آماده شدن We need to get ready for the party.  ما باید برای مهمانی آماده شویم.
13  Get better بهتر شدن I hope you get better soon.  امیدوارم به زودی بهتر شوی.
14  Get lost گم شدن I got lost in the city and had .to ask for directions  در شهر گم شدم و مجبور شدم از دیگران آدرس بپرسم.
15  Get along  با کسی خوب کنار آمدن  They get along very well with their new neighbors.  آن‌ها با همسایه‌های جدیدشان بسیار خوب کنار می‌آیند. 
16  Get in touch  تماس گرفتن  I will get in touch with you regarding the details.   در مورد جزئیات با تو تماس می‌گیرم.
17  Get over   غلبه کردن بر، بهبودیافتن  It took her a long time to get over the breakup.   او زمان زیادی طول کشید تا از جدایی بهبود یابد. 
18  Get through  از چیزی عبور کردن، بر طرف کردن We managed to get through the difficult project on time.  ما موفق شدیم پروژه دشوار را به موقع به پایان برسانیم. 
19  Get to know  آشنا شدن I am excited to get to know my new team members.   من از آشنایی با اعضای جدید تیمم هیجان‌زده‌ام. 
20  Get by  گذران کردن، زنده ماندن It’s hard to get by on such a small salary.   گذران زندگی با چنین حقوق کمی سخت است. 

 

21  Get a promotion ارتقاء شغلی گرفتن She got a promotion after working hard for years.  او پس از سال‌ها تلاش سخت، ارتقاء شغلی گرفت.
22  Get a ticket بلیط گرفتن We need to get a ticket for the concert.  ما نیاز به بلیط برای کنسرت داریم.
23 Get a clue سرنخی دریافت کردن I don’t get a clue about where he might be.  من هیچ سرنخی درباره اینکه او ممکن است کجا باشد، ندارم.
24  Get a break استراحت کردن I need to get a break after working non-stop for hours.  من نیاز به استراحت بعد از کار پیوسته برای چند ساعت دارم.
25  Get a grip کنترل کردن You need to get a grip on your emotions.  تو نیاز داری که بر احساسات خود کنترل داشته باشی.
26  Get a kick out of لذت بردن از She gets a kick out of watching comedy shows.  او از تماشای برنامه‌های کمدی لذت می‌برد.
27  Get a move on عجله کردن We need to get a move on if we want to catch the train.  اگر می‌خواهیم قطار را بگیریم، باید عجله کنیم.
28 Get a head start برتری اولیه گرفتن Getting a head start on your assignment can be very helpful.  گرفتن برتری اولیه بر روی تکالیف می‌تواند بسیار مفید باشد.
29  Get involved درگیر شدن He wants to get involved in community service.  او می‌خواهد در خدمات اجتماعی درگیر شود.
30 Get married ازدواج کردن They are planning to get married next summer.  آن‌ها برنامه‌ریزی می‌کنند که تابستان آینده ازدواج کنند.
31  Get bored خسته شدن The kids get bored easily during long car trips.  بچه‌ها در طول سفرهای طولانی به راحتی خسته می‌شوند.
32 Get used to عادت کردن She will get used to the new routine soon.  او به زودی به روال جدید عادت خواهد کرد.
33  Get rid of خلاص شدن از It’s time to get rid of old clothes.  وقت آن است که از لباس‌های قدیمی خلاص شویم.
34  Get ahead پیشرفت کردن He is working hard to get ahead in his career.  او برای پیشرفت در حرفه‌اش سخت کار می‌کند.
35  Get off پیاده شدن We need to get off at the next stop.  ما باید در ایستگاه بعدی پیاده شویم.
36  Get on سوار شدن، پیشرفت کردن How are you getting on with your project?  چگونه با پروژه‌ات پیش می‌روی؟
37  Get in وارد شدن I hope to get in before it starts raining.  امیدوارم قبل از شروع باران وارد شوم.
38  Get out بیرون رفتن It’s nice to get out and enjoy the fresh air.  خوب است که بیرون برویم و از هوای تازه لذت ببریم.
39 Get along with با کسی خوب کنار آمدن Do you get along with your siblings?  آیا با خواهر و برادرانت خوب کنار می‌آیی؟
40 Get through to با کسی ارتباط برقرار کردن I finally got through to the customer service representative.  بالاخره توانستم با نماینده خدمات مشتری تماس بگیرم.

 

41 Get down to شروع به کار کردن Let’s get down to business and discuss the project.  بیایید به کار اصلی بپردازیم و درباره پروژه صحبت کنیم.
42  Get up از جا بلند شدن I get up at 6 AM every morning.  من هر صبح ساعت 6 از جا بلند می‌شوم.
43  Get by with با چیزی سر کردن We can get by with the resources we have.  ما می‌توانیم با منابعی که داریم، سر کنیم.
44  Get back برگرداندن، بازگشتن I will get back to you with an answer soon. به زودی با پاسخ به تو برمی‌گردم.
45  Get around جابجا شدن، گردش کردن It’s easy to get around the city using public transportation.  استفاده از حمل و نقل عمومی در شهر آسان است.
46 Get away فرار کردن، دور شدن They decided to get away for the weekend.  آن‌ها تصمیم گرفتند برای آخر هفته فرار کنند.
47 Get in shape فرم بدنی مناسب پیدا کردن She is working hard to get in .shape for the summer  او به شدت کار می‌کند تا برای تابستان به فرم بدنی مناسبی برسد.
48  Get out of اجتناب کردن از، بیرون آمدن از He tried to get out of doing the chores.  او سعی کرد از انجام کارهای خانه اجتناب کند.
49  Get over with تمام کردن Let’s get this meeting over with.  بیایید این جلسه را تمام کنیم.
50  Get used to به چیزی عادت کردن It took me a while to get used to the new software.  مدتی طول کشید تا به نرم‌افزار جدید عادت کنم.
51  Get back to پاسخ دادن، برگرداندن I will get back to you after I review the documents.  بعد از بررسی اسناد، به تو پاسخ خواهم داد.
52  Get away with به راحتی از چیزی خلاص شدن He managed to get away with not paying his taxes.  او موفق شد بدون پرداخت مالیات از زیر بار آن خلاص شود.
53  Get ahead of از کسی یا چیزی جلو افتادن To get ahead of the competition, you need to innovate.  برای جلو افتادن از رقبا، باید نوآوری کنید.
54  Get in touch with تماس گرفتن با Please get in touch with me if you have any questions.  لطفاً اگر سوالی دارید با من تماس بگیرید.
55  Get lost in در چیزی گم شدن She gets lost in her books for hours.  او ساعت‌ها در کتاب‌هایش گم می‌شود.
56 Get rid of خلاص شدن از We need to get rid of the old furniture.  ما نیاز داریم از مبلمان قدیمی خلاص شویم.
57 Get behind از چیزی عقب ماندن I got behind on my work due to illness.  به دلیل بیماری از کارهایم عقب افتادم.
58  Get a life زندگی خود را بهتر کردن، زندگی بهتری داشتن Stop wasting time online and get a life.  وقت را به هدر ندهید و زندگی بهتری داشته باشید.
59 Get caught up درگیر شدن I got caught up in the excitement of the event.  من در هیجان رویداد گرفتار شدم.
60  Get through گذراندن، موفق شدن She managed to get through the exam despite being nervous.  او با وجود اینکه نگران بود، موفق شد امتحان را بگذراند.

 

61 Get a degree مدرک تحصیلی دریافت کردن He is working hard to get a degree in engineering.  او سخت کار می‌کند تا مدرک تحصیلی در مهندسی بگیرد.
62  Get in the way مانع شدن Don’t let small problems get in the way of your goals.  اجازه ندهید مشکلات کوچک مانع اهداف شما شوند.
63  Get a job done کار را انجام دادن We need to get the job done before the deadline. ما باید کار را قبل از مهلت تمام کنیم.
64  Get a good deal معامله خوبی انجام دادن She got a good deal on her new car.  او معامله خوبی روی ماشین جدیدش انجام داد.
65  Get a message across پیام را منتقل کردن It’s important to get your message across clearly.  مهم است که پیام خود را به وضوح منتقل کنید.
66  Get a handle on تسلط پیدا کردن بر It took me a while to get a handle on the new system.  مدتی طول کشید تا بر سیستم جدید تسلط پیدا کنم.
67  Get a rise out of کسی را تحریک کردن He knows how to get a rise out of his colleagues.  او می‌داند چگونه همکارانش را تحریک کند.
68  Get a grip on کنترل کردن We need to get a grip on our finances.  ما باید بر امور مالی‌امان کنترل پیدا کنیم.
69  Get a kick out of  لذت بردن از She gets a kick out of trying new recipes.  او از امتحان کردن دستورهای غذایی جدید لذت می‌برد.
70  Get a move on سریعتر حرکت کردن We need to get a move on if we want to finish on time.  اگر می‌خواهیم به موقع تمام کنیم، باید سریعتر حرکت کنیم.
71  Get back in touch دوباره تماس گرفتن Please get back in touch when you have more information.  لطفاً وقتی اطلاعات بیشتری دارید دوباره تماس بگیرید.
72  Get in shape به فرم بدنی مناسب رسیدن He is trying to get in shape for the upcoming marathon.  او تلاش می‌کند تا برای ماراتن پیش رو به فرم بدنی مناسبی برسد.
73  Get in the habit of عادت کردن به I’m trying to get in the habit of exercising every day.  دارم تلاش می‌کنم تا به عادت ورزش کردن هر روزه عادت کنم.
74  Get involved in درگیر شدن در They decided to get involved in local politics.  آن‌ها تصمیم گرفتند در سیاست محلی درگیر شوند.
75  Get out of hand از کنترل خارج شدن The situation got out of hand and needed immediate attention.  وضعیت از کنترل خارج شد و نیاز به توجه فوری داشت.
76  Get the hang of راه و روش چیزی را یاد گرفتن Once you get the hang of it, the job will be easy.  وقتی راه و روش آن را یاد بگیری، کار آسان خواهد شد.
77  Get under way شروع شدن The project is finally getting under way.  پروژه بالاخره در حال شروع شدن است.
78  Get a lot of attention توجه زیادی جلب کردن The new product got a lot of attention from the media.  محصول جدید توجه زیادی از رسانه‌ها جلب کرد.
79  Get across منتقل کردن، فهماندن He struggled to get his ideas across during the presentation.  او در حین ارائه، در انتقال ایده‌هایش مشکل داشت.
80  Get into وارد شدن به She got into the university of her choice.  او به دانشگاه مورد نظرش وارد شد.

 

81 Get something done چیزی را انجام دادن We need to get the report done by the end of the week.  ما باید گزارش را تا پایان هفته انجام دهیم.
82  Get the hang of یاد گرفتن، تسلط پیدا کردن He is still trying to get the hang of using the new software.  او هنوز در تلاش است تا استفاده از نرم‌افزار جدید را یاد بگیرد.
83  Get the picture متوجه شدن، فهمیدن Do you get the picture of what needs to be done?  آیا متوجه می‌شوی که چه چیزی باید انجام شود؟
84  Get past عبور کردن از It’s hard to get past the initial shock of the news.  عبور از شوک اولیه خبرها دشوار است.
85  Get involved with درگیر شدن با She decided to get involved with the local charity.  او تصمیم گرفت با خیریه محلی درگیر شود.
86  Get through to someone موفق به تماس گرفتن با کسی شدن I was finally able to get through to the technical support team.  بالاخره توانستم با تیم پشتیبانی فنی تماس بگیرم.
87 Get off the ground شروع کردن، به پیشرفت رسیدن The startup struggled to get off the ground in its early days.  استارتاپ در روزهای اولیه خود با مشکلاتی برای شروع مواجه بود.
88  Get a jump start شروعی سریع و مؤثر داشتن A good study plan can give you a jump start on your exams.  یک برنامه مطالعه خوب می‌تواند به شما شروعی سریع و مؤثر در امتحانات بدهد.
89  Get on with ادامه دادن به Let’s get on with the task at hand.  بیایید به ادامه کار در دست بپردازیم.
90  Get back to work به کار برگشتن After the break, it’s time to get back to work.  پس از استراحت، وقت آن است که به کار برگردیم.
91 Get involved in درگیر شدن در He got involved in several volunteer activities.  او در چندین فعالیت داوطلبانه درگیر شد.
92  Get behind schedule از برنامه عقب ماندن We are at risk of getting behind schedule if we don’t speed up.  اگر سرعت نگیریم، در خطر عقب ماندن از برنامه هستیم.
93  Get the most out of بیشترین بهره را بردن Make sure you get the most out of the workshop by participating actively. مطمئن شو که بیشترین بهره را از کارگاه ببری با شرکت فعالانه.
94  Get upset ناراحت شدن  He got upset when he found out his best friend was moving to another city. وقتی فهمید دوست صمیمی‌اش به شهر دیگری نقل مکان می‌کند، ناراحت شد.
95 Get worried نگران شدن When she didn’t answer her phone for hours, I started to get worried.  وقتی که او برای چندین ساعت جواب تلفنش را نداد، شروع به نگران شدن کردم.
96  Get wet خیس شدن  I forgot my umbrella and got wet on the way to work.  چترم را فراموش کردم و در راه به محل کار خیس شدم.
97 Get tired خسته شدن  If you get tired during the hike, let me know and we can take a break.  اگر در طول پیاده‌روی خسته شدی، به من بگو تا استراحت کنیم.
98 Get permission اجازه گرفتن  Before using the laboratory, you must get permission from the supervisor.  قبل از استفاده از آزمایشگاه، باید از سرپرست اجازه بگیرید.
99 Get out of breath نفس‌نفس زدن  After running up the hill, I got out of breath and had to sit down for a while.  بعد از دویدن به بالای تپه، نفس‌نفس زدم و مجبور شدم کمی بنشینم.
100 Get old پیر شدن  Watching my grandparents get old makes me value every moment with them even more.  دیدن پیر شدن پدربزرگ و مادربزرگم باعث می‌شود که هر لحظه با آن‌ها را بیشتر ارزشمند بدانم.

 

فعل “get” در کالوکیشن‌ها به طرق مختلفی استفاده می‌شود و گرامر مرتبط با آن‌ها ممکن است بسته به نوع کالوکیشن متفاوت باشد.

در اینجا به بررسی ساختار گرامری مختلف کالوکیشن‌های “get” می‌پردازیم:

1. Get + Noun (دریافت کردن چیزی)

در این ساختار، “get” به معنای دریافت کردن یا گرفتن چیزی است.

• ساختار: Get + Noun

• مثال: She got a gift.  او یک هدیه گرفت.

2. Get + Adjective (تغییر حالت دادن)

در این ساختار، “get” به معنای تبدیل شدن به یک حالت یا وضعیت خاص است.

• ساختار: Get + Adjective

• مثال: He is getting hungry. او دارد گرسنه می‌شود.

3. Get + Past Participle (شکل سوم فعل)

در این ساختار، “get” به عنوان فعل کمکی استفاده می‌شود و معنای فعل اصلی را به‌صورت مجهول بیان می‌کند.

• ساختار: Get + Past Participle

• مثال:  The work got done.  کار انجام شد.

4. Get + Preposition + Noun/Pronoun (با حرف اضافه و اسم یا ضمیر)

این ساختارها معمولاً معانی مختلفی را بیان می‌کنند که بسته به حرف اضافه و کالوکیشن‌های خاص، تغییر می‌کنند.

Get on (سوار شدن)

• ساختار: Get on + Noun/Pronoun

• مثال:  She got on the bus.  او سوار اتوبوس شد.

Get off (پیاده شدن)

• ساختار: Get off + Noun/Pronoun

• مثال:  He got off the train.  او از قطار پیاده شد.

Get up (بلند شدن)

• ساختار: Get up

• مثال:  I get up at 6 AM.  من ساعت ۶ صبح بیدار می‌شوم.

Get along with (با کسی خوب کنار آمدن)

• ساختار: Get along with + Noun/Pronoun

• مثال: She gets along with her coworkers.  او با همکارانش خوب کنار می‌آید.

Get + Infinitive (مصدر با to)

در این ساختار، “get” به معنای موفق شدن یا شروع به انجام دادن کاری است.

• ساختار: Get + to + Infinitive

• مثال:  I finally got to meet her.  بالاخره موفق شدم او را ملاقات کنم.

Get + Gerund (اسم مصدر)

این ساختار به معنای آغاز به انجام دادن کاری است.

• ساختار: Get + Gerund

• مثال:  He got working on the project.  او شروع به کار روی پروژه کرد.

Get + Adverb (قید)

این ساختار برای توصیف چگونگی انجام شدن کاری استفاده می‌شود.

• ساختار: Get + Adverb

• مثال:  She got home late.  او دیر به خانه رسید.

Get + Possessive + Noun (مالکیت)

این ساختار برای بیان اینکه کسی چیزی را دریافت کرده یا صاحب چیزی شده است، استفاده می‌شود.

• ساختار: Get + Possessive Pronoun + Noun

• مثال:  She got her car fixed.  او ماشینش را تعمیر کرد.

فعل “get” می‌تواند در زمان‌های مختلف و ساختارهای گرامری مختلف به کار رود:

1. زمان حال استمراری

ساختار: am/is/are + getting + noun

مثال: She is getting a lot of experience from this job.

او از این شغل تجربه زیادی به دست می‌آورد.

2. زمان گذشته

ساختار: got + noun

مثال: He got a new laptop last week.

او هفته پیش یک لپ‌تاپ جدید دریافت کرد.

3. زمان آینده

ساختار: will get + noun

مثال: They will get a promotion next year.

آن‌ها سال آینده ارتقاء شغلی خواهند گرفت.

4. سوالات و منفی‌ها

ساختار سؤالی: Do/Does + subject + get + noun?

مثال سؤالی: Do you get the email I sent you?

آیا ایمیلی که برایت ارسال کردم را دریافت کردی؟

ساختار منفی: Do/Does + subject + not + get + noun

مثال منفی: She does not get along with her new coworkers.

 او با همکاران جدیدش خوب کنار نمی‌آید.

جمع‌بندی

فعل “get” در زبان انگلیسی با کالوکیشن‌های مختلف می‌تواند معانی و کاربردهای متنوعی داشته باشد. آشنایی با این ساختارها و نحوه استفاده صحیح از آن‌ها می‌تواند به بهبود مهارت‌های زبانی شما کمک کند. این کالوکیشن‌ها شامل دریافت، تغییر حالت، استفاده با صفات، اسم‌ها، حروف اضافه، مصدرها، و قیدها هستند و هر کدام از آن‌ها کاربرد خاصی در مکالمات روزمره دارند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

منوی دسته های خود را در هدرساز -> موبایل -> منوی اصلی موبایل -> نمایش/مخفی -> انتخاب منو، تنظیم کنید.
سبد خرید
ورود | ثبت نام
شماره موبایل یا پست الکترونیک خود را وارد کنید
برگشت
کد تایید را وارد کنید
کد تایید برای شماره موبایل شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد تا دیگر
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
درخواست بازیابی رمز عبور
لطفاً پست الکترونیک یا موبایل خود را وارد نمایید
برگشت
کد تایید را وارد کنید
کد تایید برای شماره موبایل شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد تا دیگر
ایمیل بازیابی ارسال شد!
لطفاً به صندوق الکترونیکی خود مراجعه کرده و بر روی لینک ارسال شده کلیک نمایید.
تغییر رمز عبور
یک رمز عبور برای اکانت خود تنظیم کنید
تغییر رمز با موفقیت انجام شد
فروشگاه
لیست علاقه مندی ها
0 مورد سبد خرید
حساب من