کالوکیشن‌های Give همراه با گرامر

collocations-give-with-grammar

 

ردیف کالوکیشن Give معنی مثال معنی
1  Give advice مشاوره دادن The teacher gave me some good advice about studying for exams. معلم به من مشاوره خوبی درباره مطالعه برای امتحانات داد.
2 Give birth زاییدن، به دنیا آوردن She gave birth to a healthy baby boy last night. او دیشب یک پسر بچه سالم به دنیا آورد.
3 Give a call تماس گرفتن I’ll give you a call when I arrive. وقتی رسیدم با تو تماس می‌گیرم.
4 Give a chance فرصت دادن Please give me a chance to explain. لطفاً به من فرصت بده تا توضیح دهم.
5  Give credit تقدیر کردن You should give him credit for his hard work. باید از او به خاطر تلاش زیادش تقدیر کنی.
6 Give a damn اهمیت دادن He doesn’t give a damn about what others think. او اصلاً به اینکه دیگران چه فکری می‌کنند، اهمیت نمی‌دهد.
7  Give a hand کمک کردن Could you give me a hand with these boxes? می‌توانی با این جعبه‌ها کمکم کنی؟
8 Give an example مثال زدن Can you give an example of how this works? می‌توانی مثالی بزنی که این چطور کار می‌کند؟
9  Give a hug در آغوش گرفتن She gave him a big hug before he left. او قبل از رفتن او را محکم در آغوش گرفت.
10  Give a lecture  سخنرانی کردن  The professor gave a lecture on modern art.  استاد در مورد هنر مدرن سخنرانی کرد. 
11  Give permission اجازه دادن  The teacher gave us permission to leave early.  معلم به ما اجازه داد که زودتر برویم. 
12 Give a reason  دلیل آوردن  Can you give me a reason for your decision? می‌توانی دلیلی برای تصمیمت ارائه دهی؟
13  Give a speech  سخنرانی کردن  She gave a speech at the wedding. او در مراسم عروسی سخنرانی کرد.
14  Give a warning هشدار دادن The police gave him a warning for speeding. پلیس به او برای سرعت غیرمجاز هشدار داد.
15  Give a presentation ارائه دادن I have to give a presentation at the meeting tomorrow.  من فردا در جلسه باید ارائه‌ای داشته باشم.
16  Give up تسلیم شدن  Don’t give up, you can do it! تسلیم نشو، تو می‌توانی انجامش دهی! 
17 Give a smile  لبخند زدن  She gave me a smile when she saw me.  وقتی مرا دید به من لبخند زد. 
18  Give it a try امتحان کردن  I’m not sure if it will work, but I’ll give it a try.  مطمئن نیستم که جواب دهد، اما امتحانش می‌کنم.
19  Give evidence ارائه مدرک  The witness gave evidence in court.  شاهد در دادگاه مدرک ارائه داد.
20 Give a headache  باعث سردرد شدن  The noise is giving me a headache. این صدا دارد باعث سردرد من می‌شود. 

 

21 Give priority اولویت دادن We should give priority to the most urgent tasks. ما باید به وظایف فوری‌تر اولویت بدهیم.
22 Give a performance اجرا کردن The band gave a great performance last night. گروه موسیقی دیشب اجرای فوق‌العاده‌ای داشت.
23  Give support حمایت کردن My family always gives me support in difficult times. خانواده‌ام همیشه در مواقع سخت از من حمایت می‌کنند.
24 Give an impression تأثیر گذاشتن His speech gave a strong impression on the audience. سخنرانی او تأثیر عمیقی بر روی مخاطبان گذاشت.
25  Give a guarantee تضمین کردن The company gave a guarantee on the product for one year. شرکت برای این محصول یک سال تضمین ارائه داد.
26  Give an explanation توضیح دادن Could you give an explanation for your actions? می‌توانی برای کارهایت توضیح بدهی؟
27 Give someone a lift کسی را رساندن Can you give me a lift to the station? می‌توانی مرا به ایستگاه برسانی؟
28  Give instructions دستورالعمل دادن The teacher gave clear instructions for the assignment. معلم دستورالعمل‌های واضحی برای تکلیف داد.
29  Give a compliment تعریف کردن She gave me a nice compliment on my dress. او از لباسم تعریف خوبی کرد.
30  Give someone a break به کسی فرصت یا استراحت دادن He’s been working hard; let’s give him a break.  او سخت کار کرده است؛ بیایید به او یک استراحت بدهیم.
31  Give thanks تشکر کردن We gave thanks for all the blessings we received. ما بابت همه نعماتی که دریافت کرده‌ایم، تشکر کردیم.
32  Give directions مسیر نشان دادن Can you give me directions to the nearest gas station? می‌توانید مسیر رسیدن به نزدیک‌ترین پمپ بنزین را به من نشان دهید؟
33  Give feedback بازخورد دادن The manager gave us feedback on our performance. مدیر به ما بازخوردی درباره عملکردمان داد.
34  Give notice اخطار دادن، اطلاع دادن She gave two weeks’ notice before leaving the job. او دو هفته قبل از ترک کار، اطلاع داد.
35 Give a tour تور یا بازدید دادن The guide gave us a tour of the museum. راهنما ما را در تور موزه هدایت کرد.
36  Give an interview مصاحبه کردن She gave an interview to the local news channel. او به کانال خبری محلی مصاحبه داد.
37  Give way تسلیم شدن، راه دادن The old bridge gave way under the weight of the truck. پل قدیمی زیر وزن کامیون تسلیم شد.
38  Give the impression تصور دادن، القا کردن His calm demeanor gives the impression that he’s very confident. رفتار آرام او این تصور را می‌دهد که او بسیار با اعتماد به نفس است.
39 Give a nod سرتکان دادن (به نشانه موافقت یا تأیید) She gave a nod of approval when she heard the plan. وقتی طرح را شنید، به نشانه تایید سر تکان داد
40  Give a party مهمانی برگزار کردن We’re going to give a party this weekend. ما آخر این هفته یک مهمانی برگزار خواهیم کرد.

 

41  Give someone a headache باعث سردرد کسی شدن The constant noise in the office is giving me a headache. صدای مداوم در دفتر دارد باعث سردرد من می‌شود.
42  Give priority اولویت دادن We need to give priority to the most urgent issues. ما باید به مسائل فوری‌تر اولویت بدهیم.
43  Give consent رضایت دادن، موافقت کردن The parents gave their consent for the surgery. والدین برای عمل جراحی رضایت دادند.
44  Give a shout صدازدن، اطلاع دادن Give me a shout if you need anything. اگر چیزی نیاز داشتی به من اطلاع بده.
45  Give a demonstration نمایش دادن، توضیح عملی دادن The chef gave a demonstration of how to prepare the dish. سرآشپز توضیح عملی داد که چگونه این غذا را آماده کنیم.
46  Give a punch مشت زدن He gave his opponent a strong punch during the fight. او در طول مبارزه به حریفش یک مشت قوی زد.
47 Give someone a ring تماس گرفتن I’ll give you a ring later this evening. امشب دیرتر با تو تماس می‌گیرم.
48 Give an order دستور دادن The captain gave the order to fire. کاپیتان دستور آتش دادن را صادر کرد.
49  Give someone the creeps ترساندن کسی That old house gives me the creeps. آن خانه قدیمی من را می‌ترساند.
50  Give someone a lift کسی را با خودرو بردن Can you give me a lift to the airport? می‌توانی مرا به فرودگاه برسانی؟
51  Give a blessing دعای خیر کردن The priest gave his blessing to the newlyweds. کشیش دعای خیرش را به زوج تازه ازدواج کرده داد.
52  Give someone a kiss کسی را بوسیدن She gave him a kiss on the cheek before leaving. او قبل از رفتن یک بوسه روی گونه‌اش گذاشت.
53  Give a second thought دوباره فکر کردن He didn’t give it a second thought before making the decision. او قبل از گرفتن تصمیم دوباره به آن فکر نکرد.
54  Give someone a hard time به کسی سخت گرفتن The boss gave him a hard time for being late. رئیس به او به خاطر دیر رسیدن سخت گرفت.
55  Give a present هدیه دادن She gave me a beautiful present for my birthday. او یک هدیه زیبا برای تولدم به من داد.
56 Give an apology عذرخواهی کردن He gave a sincere apology for his mistake. او به خاطر اشتباهش صادقانه عذرخواهی کرد.
57 Give a guarantee تضمین دادن The manufacturer gave a five-year guarantee on the product. تولیدکننده پنج سال تضمین برای محصول ارائه داد.
58  Give rise to باعث شدن The new policy gave rise to many complaints from employees. سیاست جدید باعث شکایت‌های زیادی از سوی کارکنان شد.
59  Give someone the benefit of the doubt به کسی فرصت یا اعتماد کردن با وجود شک I’ll give him the benefit of the doubt and assume he’s telling the truth. من به او اعتماد می‌کنم و فرض می‌کنم که او حقیقت را می‌گوید.
60 Give someone the cold shoulder نادیده گرفتن یا بی‌توجهی کردن به کسی She gave him the cold shoulder after their argument. او پس از مشاجره آنها، به او بی‌توجهی کرد.

 

61  Give someone the green light به کسی اجازه شروع کاری را دادن The manager gave us the green light to begin the project. مدیر به ما اجازه شروع پروژه را داد.
62  Give a sigh of relief نفس راحت کشیدن After hearing the good news, she gave a sigh of relief. پس از شنیدن خبر خوب، او یک نفس راحت کشید.
63  Give someone a run for their money رقابت شدید و نزدیک با کسی The underdog team gave the champions a run for their money in the final. تیم ضعیف‌تر در فینال با قهرمانان رقابت شدیدی داشت.
64  Give someone the runaround از زیر جواب دادن طفره رفتن، کسی را سر دواندن The customer service representative gave me the runaround when I asked for a refund. نماینده خدمات مشتری وقتی درخواست بازپرداخت کردم، من را سر دواند.
65  Give someone the third degree شدیداً بازجویی کردن، سوال پیچ کردن The police gave him the third degree during the interrogation. پلیس او را در طول بازجویی شدیداً سوال پیچ کرد.
66  Give someone a piece of your mind به کسی اعتراض کردن یا انتقاد تند کردن She gave him a piece of her mind for being late again. او به خاطر دوباره دیر رسیدن، به او اعتراض کرد.
67  Give someone a break به کسی استراحت دادن یا او را بخشیدن Give him a break, he’s been working really hard lately. به او استراحت بده، او اخیراً خیلی سخت کار کرده است.
68 Give someone a free hand به کسی آزادی کامل دادن The manager gave me a free hand to make decisions on the project. مدیر به من آزادی کامل داد تا در مورد پروژه تصمیم بگیرم.
69  Give in تسلیم شدن، پذیرش کردن After hours of arguing, he finally gave in. پس از ساعت‌ها بحث، او بالاخره تسلیم شد.
70  Give out  توزیع کردن  They gave out free samples at the event. آنها در رویداد نمونه‌های رایگان توزیع کردند.
71 Give up on ناامید شدن از، دست کشیدن از  Don’t give up on your dreams, no matter how difficult it gets.  از رویاهایت دست نکش، مهم نیست چقدر سخت شود.
72 Give off  منتشر کردن، ساطع کردن  The flowers give off a sweet fragrance. گل‌ها بوی شیرینی را منتشر می‌کنند.
73 Give someone a hug  کسی را در آغوش گرفتن She gave her friend a hug before saying goodbye.  او قبل از خداحافظی دوستش را در آغوش گرفت. 
74 Give a talk  سخنرانی کردن  The professor gave a talk on climate change.  استاد در مورد تغییرات اقلیمی سخنرانی کرد.
75 Give a welcome  خوشامدگویی کردن  The host gave us a warm welcome when we arrived. میزبان وقتی رسیدیم، به ما خوشامدگویی گرمی کرد.
76 Give a refund  بازپرداخت کردن  The store gave me a refund for the defective product.  فروشگاه بابت محصول معیوب به من بازپرداخت کرد. 
77 Give someone a shock  کسی را شوکه کردن  The news of his sudden death gave everyone a shock.  خبر مرگ ناگهانی او همه را شوکه کرد. 
78 Give a good impression  تأثیر خوبی گذاشتن  He gave a good impression during the interview.  او در طول مصاحبه تأثیر خوبی گذاشت. 
79 Give a sigh  آه کشیدن  She gave a deep sigh after hearing the disappointing news.  او پس از شنیدن خبر ناامیدکننده آه عمیقی کشید. 
80 Give way to تسلیم شدن به، جای خود را به چیزی دادن The old building gave way to a modern skyscraper.  ساختمان قدیمی جای خود را به یک آسمان‌خراش مدرن داد. 

 

کالوکیشن‌های مربوط به فعل “give” از ترکیب این فعل با کلمات و عبارات دیگر تشکیل می‌شوند و بسته به نوع کلماتی که همراه با “give” می‌آیند، ممکن است نقش‌های گرامری متفاوتی در جمله ایفا کنند.

در اینجا برخی از مهم‌ترین ساختارهای گرامری که در کالوکیشن‌های “give” مشاهده می‌شوند، توضیح داده شده‌اند:

1. فعل + اسم (Verb + Noun)

در بسیاری از کالوکیشن‌ها، “give” به‌عنوان فعل و اسم بعد از آن به عنوان مفعول استفاده می‌شود. این ساختار بسیار رایج است.

• Give a presentation (یک ارائه دادن)

o ساختار: give + اسم مفعولی (presentation)

o مثال: She gave a presentation on climate change.

o گرامر: در این نوع کالوکیشن، اسم مفعولی (presentation) بعد از فعل “give” می‌آید و عمل خاصی را که انجام می‌شود، نشان می‌دهد.

2. فعل + مفعول مستقیم + مفعول غیرمستقیم (Verb + Direct Object + Indirect Object)

در این ساختار، “give” به عنوان فعلی است که به دو مفعول متصل می‌شود: مفعول مستقیم (چیزی که داده می‌شود) و مفعول غیرمستقیم (شخص یا چیزی که چیزی دریافت می‌کند).

• Give someone a call (به کسی تماس گرفتن)

o ساختار: give + مفعول غیرمستقیم (someone) + مفعول مستقیم (a call)

o مثال: I’ll give you a call later.

o گرامر: مفعول غیرمستقیم (“you”) قبل از مفعول مستقیم (“a call”) می‌آید. این ساختار زمانی استفاده می‌شود که عملی به نفع یا برای کسی انجام می‌شود.

3. فعل + اسم + حرف اضافه + اسم (Verb + Noun + Preposition + Noun)

برخی کالوکیشن‌ها شامل “give” به همراه اسم و سپس حرف اضافه و اسم دیگری هستند.

• Give rise to (باعث چیزی شدن)

o ساختار: give + اسم (rise) + حرف اضافه (to) + اسم

o مثال: The new policy gave rise to many complaints.

o گرامر: در این ساختار، “give rise to” به معنی “باعث شدن” است و بعد از آن اسم (complaints) می‌آید که نشان‌دهنده نتیجه یا تأثیر عمل است.

4. فعل + اسم + صفت (Verb + Noun + Adjective)

این ساختار کمتر رایج است ولی در برخی از کالوکیشن‌ها استفاده می‌شود.

• Give someone a hard time (به کسی سخت گرفتن)

o ساختار: give + مفعول (someone) + اسم (a hard time)

o مثال: The boss gave him a hard time for being late.

o گرامر: در این نوع کالوکیشن، “hard time” یک عبارت است که توصیف‌کننده شرایطی است که به مفعول غیرمستقیم (him) تحمیل می‌شود.

5. فعل + حرف اضافه + مفعول (Verb + Preposition + Object)

برخی از کالوکیشن‌ها شامل فعل “give” به همراه حرف اضافه و سپس مفعول می‌باشند.

• Give in (تسلیم شدن)

o ساختار: give + حرف اضافه (in)

o مثال: After a long debate, he finally gave in.

o گرامر: این ساختار یک فعل مرکب (phrasal verb) است که معنی آن با “give” به تنهایی تفاوت دارد و به معنی تسلیم شدن است.

6. فعل + مفعول مستقیم + حرف اضافه + مفعول غیرمستقیم (Verb + Direct Object + Preposition + Indirect Object)

در برخی از کالوکیشن‌ها، مفعول مستقیم به همراه حرف اضافه و سپس مفعول غیرمستقیم استفاده می‌شود.

• Give a gift to someone (به کسی هدیه دادن)

o ساختار: give + مفعول مستقیم (a gift) + حرف اضافه (to) + مفعول غیرمستقیم (someone)

o مثال: He gave a gift to his friend.

o گرامر: در این ساختار، حرف اضافه “to” نشان می‌دهد که مفعول غیرمستقیم (someone) دریافت‌کننده عمل است.

7. فعل + عبارت اسمی (Verb + Noun Phrase)

برخی از کالوکیشن‌ها با استفاده از عبارت اسمی بعد از “give” ساخته می‌شوند.

• Give someone a chance (به کسی فرصت دادن)

o ساختار: give + عبارت اسمی (someone a chance)

o مثال: Give him a chance to explain.

o گرامر: در این ساختار، “a chance” به عنوان مفعول مستقیم و “someone” به عنوان مفعول غیرمستقیم عمل می‌کند.

کالوکیشن‌های “give” دارای ساختارهای گرامری متنوعی هستند که بسته به نوع کلماتی که با این فعل ترکیب می‌شوند، ممکن است تفاوت کنند. شناخت این ساختارها به شما کمک می‌کند تا به درستی از “give” در جمله‌هایتان استفاده کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

منوی دسته های خود را در هدرساز -> موبایل -> منوی اصلی موبایل -> نمایش/مخفی -> انتخاب منو، تنظیم کنید.
سبد خرید
ورود | ثبت نام
شماره موبایل یا پست الکترونیک خود را وارد کنید
برگشت
کد تایید را وارد کنید
کد تایید برای شماره موبایل شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد تا دیگر
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
درخواست بازیابی رمز عبور
لطفاً پست الکترونیک یا موبایل خود را وارد نمایید
برگشت
کد تایید را وارد کنید
کد تایید برای شماره موبایل شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد تا دیگر
ایمیل بازیابی ارسال شد!
لطفاً به صندوق الکترونیکی خود مراجعه کرده و بر روی لینک ارسال شده کلیک نمایید.
تغییر رمز عبور
یک رمز عبور برای اکانت خود تنظیم کنید
تغییر رمز با موفقیت انجام شد
فروشگاه
لیست علاقه مندی ها
0 مورد سبد خرید
حساب من